جدول جو
جدول جو

معنی ابن زنبل - جستجوی لغت در جدول جو

ابن زنبل
(اِ نُ زُمْ بُ)
احمد بن ابی الحسن علی بن احمد نورالدین محلی شافعی، معروف به ابن زنبل. از موظفین نظارت عسکر مصر تا سال 920 ه. ق. منجم و مدعی علم رمل بوده و کتبی نیز در تاریخ و جغرافیا کرده، از آنجمله: کتاب فتح مصر. کتاب سیره السلطان سلیم. کتاب تحفهالملوک. وفات او به سال 960 است
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اِ نُ زَ / زِ یَ)
حرامزاده. (مهذب الاسماء). پسر زنا. خلاف ابن رشده، در اصطلاح فقهاء مسافری از وطن دور که در جای باش خویش توانگر است و اینجا بی زاد و راحله و درویش مانده و سامان بازگشت حتی بطریق فروش و قرض ندارد. و چنین کس از مستحقین زکوه بود. ابن السبیل. ج، ابناء سبیل
لغت نامه دهخدا
(اِ نُ زَ)
محمد بن اسماعیل کاتب، مکنی به ابوعبدالله. او صاحب خطی نیکو بود و از اوست: کتاب الکتّاب و الصناعه و نیز مجموعۀ رسائلی. (ابن الندیم)
لغت نامه دهخدا
(اِ نُ قَمْ بَ)
حکم بن محمد مازنی. از مشاهیر شعرا در دولت عباسیان به نیمۀ مائۀ دوم هجری. مولد او بصره است. وی را با مسلم ولید انصاری شاعر مهاجاتی معروف است. و ابن الندیم گوید او را پنجاه ورقه شعر است
لغت نامه دهخدا
(اِ نُ بِ)
نابل بن نابل. زیرک پسر زیرک
لغت نامه دهخدا
(اِ نُ شِ)
ابوعلی حسین بن عبدالله بن یوسف بن شبل. شاعر و حکیم و طبیب بغدادی. اشعار او متضمن معانی رائقۀ علمی و فلسفی است و قطعاتی از آن در فوات الوفیات آمده است. و هرچند بطب معروف است لکن جنبۀ فلسفی او قویتر است. و از اشعار اوست:
بربّک ایّها الفلک المدار
اقصّد ذاالمسیر ام اضطرار
مدارک قل لنا فی ای ّ شی ٔ
ففی افهامنا منک اتّهار
و فیک نری الفضاء و هل فضاء
سوی هذا الفضاء به تدار
و عندک ترفع الارواح ام هل
مع الاجساد یدرکها البوار
لغت نامه دهخدا
(اِ نُ هََ بَ)
مهذب الدین ابوالحسن علی بن احمد طبیب. مولد او به بغداد به سال 515 هجری قمری در مدرسه نظامیه فقه و نحو فراگرفت و سپس به تحصیل طب پرداخت و سفری بارمنستان کرد و پادشاه ارمن بشهر اخلاط وی را طبیب خاص خویش کردو در آنجا ثروت بسیار اندوخت و بماردین بازگشت و بخدمت بدرالدین لؤلؤ پیوست و در 75 سالگی نابینا شد و به سال 610 درگذشت. از تألیفات اوست: المختارات فی الطب. او را پسری بود به نام شمس الدین ابوالعباس احمد و وی شاعر و نیز طبیب بود و بدربار کیکاوس سلجوقی پادشاه آسیه الصغری میزیست و هم بدانجا وفات کرد
لغت نامه دهخدا
(اَ مَ)
ابن علی بن احمد محلی معروف به ابن زنبل رمال. او راست: الذهب الابریز المحرر فی انتفاء (کذا و لعله، انتقاء) علم الرمل و الاثر
لغت نامه دهخدا